۱۳۹۱ اسفند ۵, شنبه




استاد غلام محمد میمنگی
رسام و نقاش مشهور کشور، (غلام محمد میمنگی)  در سال ١۲۵۲ هجری شمسی مطابق ١٨۷٣ میلادی در شهر میمنه در ولایت فاریاب چشم به دنیا گشود. پدرش (عبدالباقی خان) یک شخصیت مشهور و
با نفوذ منطقۀ خود بود که در زمان (امیر عبدالرحمن) به جرم رفاقت و همکاری با (سردار محمد ایوب) در کابل با عده یی از بزرگان و مشاورین به زندان افتاد. او بعداَ کشته شد و به این ترتیب پسرش یعنی (غلام محمد میمنگی)  در آوان کودکی یتیم و بی سرپرست گردید.
(غلام محمد میمنگی) از آغاز خورد سالی به رسامی و نقاشی علاقه داشت و از سن ١٣ سالگی به اثر ذوق فطری خود آغاز به این هنر نمود. از قضا یکی از تصاویری  وی بدست (امیر عبدالرحمن) رسیده از دیدن آن خیلی اظهار خوشی نمود. طوریکه بدربار احضارش نمود و در آنجا از او تقاضا شد که به حضور شخص امیر نیز همان تصویر را دوباره کار نماید. (غلام محمد میمنگی) در برابر امیر یکبار دیگر همان تصویر را با همان ظرافت رسم نمود که مایه ای اعجاب و حیرت گردید. (امیر عبدالرحمن) هدایت داد که پس از این (غلام محمد میمنگی) در اوقات معین به صفت نقاش دربار اجرای وظیفه نموده و تحت نظر استادان این فن پرورش یابد.
(غلام محمد میمنگی) در آغاز با بسیار بی علاقگی بدین کار میپرداخت. اما به اثر اخطار و تهدید امیر ناگزیر به کار منظم شد. آنگاه دست به آموزش زد و زیر نظر استادانی مثل (استاد میر حسام الدین خان)، (استاد محمد عظیم خان)، (ملا بابا جان) و (جانگری) یکتن از نقاشان و رسامان انگلیسی که در اصل داکتر خانواده گی (امیر عبدالرحمن) بود به فراگیری دقیق هنر نقاشی پرداخت و استعداد و لیاقش هویدا گردید.
تصاویری را که (غلام محمد میمنگی) از (امیر عبدالرحمن) و پسرش (امیر حبیبب الله) تهیه نموده است از نظر نقاشی آثاری جالبی بشمار میروند. این تصاویر تا آخرین روزها [یعنی تا قبل از سقوط دولت داکتر نجیب الله] نیز در موزیم ملی کابل نگهداری میگردیدند.
(غلام محمد میمنگی)  نه تنها رسام ونقاش بود بلکه یک عالم و مشروطه خواه نیز بشمار میرفت و عضو فعالی در این نضت بود. طوریکه در سال ١٣۲۵ هجری قمری مطابق ١٩٠۷ میلادی به خاطر مبارزات سیاسی و به جرم فعالیت در این نهضت راهی زندان نیز شد.
اما وی در زندان هم از هنر کناره گیری نکرد و علاقمندانه به رسامی پرداخت. (استاد میمنگی) در آنجا تابلوی را از وضع رقتبار زندان و زندانیان به نقاشی گرفت که هر بیننده ای از دیدنش لب زیر دندان میگزید. وقتی که (امیر حبیب الله) از ایجاد این اثر خبر شد و تابلو نیز به او رسید، امر کرد که (غلام محمد میمنگی)  را پا برهنه به ارگ بخواهند. اما به اثر خواهش و تقاضای یکی از نزدیکان، نجات یافت که نه تنها گناهش عفو گردید بلکه از حبس نیز رها گردید. لیکن در منزل خود تحت نظر قرار داشت.
(غلام محمد میمنگی)  یک مدت زمانی در لیسه حبیبیه هم به حیث استاد در رشتۀ هنر نقاشی و رسامی اشتغال میروزید. فرصتی که (شاه امان الله) به قدرت رسید این هنرمند چیره دست را برای فراگیری آموزش عالی روانۀ جرمنی ساخت. وی چند سال را در شهر برلین برای فراگیری هنر رسامی و کار های عملی در این رشته به سر برد. تا آن گاهی که در نقاشی و رسامی کاملاَ آگاه و استاد گردیده، در میان ۴٠٠ نقاش و رسام از کشور های مختلف جهان، مقام اول را بدست آورد. سپس از طرف اکادمی برلین برایش دیپلوم تخصص و لقب پروفیسوری داده شد. از این پس بود که بیشترین آثار وی در اروپا به معرض نمایش قرار گرفت و علاقمندان زیادی پیدا کرده، شهرت جهانی حاصل نمود و مقبولیت عام را بدست آورد. زمانیکه (استاد میمنگی) بوطن برگشت به اساس یک پیشنهاد، مرکزی را در رشته های گونا گون هنر بنام (مکتب صنایع) پایه گذاری نمود که خود در راس آن به حیث مسوول و استاد جا گرفت و عدۀ زیادی از جوانان در آنجا به آموزش و تعلیم هنر و صنایع پرداختند.
در این مرکز به اثر کوشش و تلاش خستگی ناپذیر و مداوم (غلام محمد میمنگی) هنر نقاشی و کار های عملی در نهایت اعتلا و پیشرفت بود که اغتشاش و خانه جنگی آغاز گردیده به اوج خود رسید. به همین دلیل در نقاط مختلف کشور آهنگ پیشرفت و ترقی رو به سکوت نهاد. لیکن از سر خوشبختی این دوره بیش از چند ماه ای نپایید و یکبار دیگر چرخ اجتماع به گردش آمد و فعالیت های مادی و معنوی راهش را به روی مردم باز نمود. در همین مسیر مکتب صنایع نیز مجدداَ فعال گردید و شعب نقاشی و رسامی بکار افتاد. سپس بخش های مجسمه سازی و لیتوگرافی هم تاسیس شدند و برای فراگیری بهتر این هنرها استادانی از کشور های خارجی نیز دعوت گردیدند. همان بود که از این مکتب هنرمندان با قریحه یی در هنر های گوناگون تحویل جامعه شده و استعداد هایی تبارز نمودند که هر کدامی از آنها  افرادی بالامرتبتی در هنر بشمار رفته، کارهای هنری قابل قدری نموده اند که این ارزشناکترین خدمت جاودانه ای (استاد غلام محمد میمنگی) محسوب میشود.
به پاس همین خدمات (استاد میمنگی) بود که در سال ١٣٠٣ هجری شمسی حکومت وقت برای او (نشان درجه اول معارف) را اعطا نمود. او همچنان در سال ١٣٠۷ هجری شمسی مطابق ١٩۲٩ میلادی به دریافت (نشان درجه اول ستور) نیز توفیق حاصل نمود.
استاد پس از خدمات خستگی ناپذیر هنری و فرهنگی در ۲٨ عقرب سال ١٣١۴ هجری شمسی مطابق ١٩٣۵ میلادی به عمر۶٣ سالگی با ارج هنرمندانه به اثر تکلیف فشار خون در شهر کابل چشم از دنیا فروبست و در جوار مقبرۀ عاشقان و عارفان (رح) بخاک سپرده شد.
حکومت وقت برای قدردانی و به پاس خدمات هنری (استاد میمنگی) موسسه ایرا به نام (سازمان هنری غلام محمد میمنگی) مسمی نمود که بعداَ مبدل به (هنرستان غلام محمد میمنگی) شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر