۱۳۹۲ فروردین ۱۹, دوشنبه

فهرست شهر های افغانستان



فهرست شهر های افغانستان

نوشتۀ عثمان صدقی
میخواهم تحت این عنوان بعضی از شهر های قدیمی و کنونی سرزمین باستانی آریانا را از نظر خوانندۀ گرامی بگذرانم. آریانای قدیم از آن وقتیکه جایگاۀ نژاد آریایی شد بسی مراحل زندگانی را طی نمود. بسی شهر ها را مردم آباد کردند، اما دست روزگار آنها را طوری از میان بُرد که حتی تاریخ هم نتوانست آنها را به حافظه نگهدارد.
 کی میداند که چه شهر های آباد شد، چه نامها گرفت و با چه علل از میان رفت. بهر حال تا جائیکه تاریخ و اسنادی که امروز ما به آن دسترسی داریم مساعدت کرده اسمای چندی را گرد آورده، حضور خواننده گان عزیز را بدآن متوجه میکنم تا اگر روزی او دسترسی پیدا کرد، دقتی به آن کند و این سطور مجمل و مختصر را که هستۀ آن خواهد شد به حال رشد و نمو در آورد. من در این صفحات، اندک چیزی که میتوانم بکنم اینست که  از این شهر ها نام ببرم و تفصیلات مزید آنها را تا جائیکه بدست آمده در خور یک رسالۀ کوچک میبینم که به همین زودی تقدیم محیط مطبوعات خواهد گردید. در این مقاله خوانندۀ عزیز شهر های  که در زمانهای وجود داشته و حال وجود ندارند، شهرهای که در گذشته وجود داشته و حالا بصورت قصبه موجود اند، آنشهر های  که بعداَ آباد شده و هنوزهم وجود دارند و بالاخره آن شهر های که از زمان های قدیم تا اکنون همچنان باقی اند را خواهد دید. البته یکی دوسطر تفصیلاتی که راجع به هر شهر داده میشود به تناسب اهمیت و یا دسترس ما به آن است.  
اینکه به مطلب آغاز نموده و به ترتیب الفبا اسم شهرها را مینویسم.
آرتا کوانا :
(آرتا کوانا) یا (آرتا کانا) شهر شاهی مردم آریه و در جوار شهر کنونی هرات واقع بوده نشیمنگاۀ حکمرانهای ولایت هرات شمرده میشد. این شهر در محلی که ارگ کنونی هرات موقعیت دارد، وجود داشته است.
آریا سپ:
شهر بزرگمردان آری سواها یعنی سواران اسپهای اعلی که در ولایت (درنجیانا) واقع بود.
آزولا:
یکی از شهر های معروف ولایت آرا کوزیه بوده و غالباَ گذر یا گذارستان واقع در هلمند علیا باشد.
آقچه:
شهریست در ولایت باختر (ولایت مزار شریف) به فاصله ای ۲۴ میل به طرف غرب بلخ.
آهنگران:
شهری در ولایت غور و پایتخت آخرین پادشاه محلی غور بود که در قرن یازده از دست غزنویان منقرض گردید و امروز بشکل قریه در آمده است.
آرا کوتی:
مرکز ناحیه کنار رود خانه اراکوتس (ارغنداب) بوده.
ارمن:
در ولایت هرات شهری در جنوبغرب قلعه نو که حالا از بین رفته است.
اسپی:
شهر بزرگ در مناطق شرقی افغانستان و متعلق به قوم (اسپیسیان) غالباَ در کنار یکی از معاونین رود کنر واقع بوده است.
اسفزار:
اسفزار یا سبزوار یا شیندند شهریست دارای فصیل مستحکم و چهار دروازه در ولایت هرات و در مرکز منطقه شادابی افتاده است. (موهن لال) سیاح این منطقه را با بهترین قسمت زرخیز هندوستان برابر میداند. این شهر مولد بسا علما و فضلای نامدار ما میباشد. این محل در کشاکش مهاجمینی مانند اسکندر، چنگیز و تیمور خیلی صدمات برداشت اما خوشبختانه امروز نیز موجود است.
اسکندریه آریا:
قلعه نظامی که اسکندر مقدونی برای رهایش سپاهیان یونانی در هرات ساخت.
اسکندریه اورنوس:
قلعه نظامی دیگری که علما آنرا در خُلم و یا شهر اوکراتیدس میدانند.
اسکندریه قفقاز:
قلعه نظامی ساختۀ اسکندر که غالباَ در پروان کنونی بوده است.
اشکمش :
شهریست در ولایت تخارستان (قطغن و بدخشان). نام قدیم آن (وزوالین) بوده، زادگاۀ علمای زیادی است.
العسکر:
شهری کوچکی شاهی در جوار بُست.
انبار :
شهری بود در ولایت باختر که در قرون وسطی مرکز مهم تحریکات برخلاف امویان گردید. غالباَ یکی از شهر های عمدۀ جوزجان بوده است.
اتداکا:
شهری قدیمی در صفحات لغان بود. احتمال میرود که (ادرک) باشد.
اندخوی :
در شمال غرب بلخ در مجاورت سرحد افغان و شوروی [سابق] برکنار رود (سنگلاک) واقع است. اکنون از مراکز عمده تجارت شمرده میشود.
اندراک:
شهری قدیم در دره کنر بود که حالا معلوم نیست.
اوبه:
شهریست در شرق هرات به فاصله ۵٠ میل. بسی علما و فضلا بدامن این شهر پرورده شده اند.
اورنوس:
از شهر های قدیمی افغانستان بوده که موضع آن به موقعیت شهر قدیم و مستحکم سمنگان نزدیک (ایبک) در کنار رود خُلم موافقت میکند.
بعضی آنرا خُلم دانند علاوه بر این به این نام قلعه مستحکمی در نواحی شرقی آریانا در کنار (اکسوس) وجود داشت.
اون پایکال:
در ولایت باختر واقع در شمال غرب شهر نملیک که امروز بحال خرابه در آمده. (بارتولد) احتمال میدهد که ایوکراتیدیا باشد.
ایبک:
شهریست در ولایت مزارشریف که در افسانه ها بسی شهرت دارد. در زمان قدیم یکی از مراکز دین بودایی بوده، تخت رستم که از آبدات تاریخی است در جوار آن واقع است.
ایوکراتید یا:
شهریست که ایوکراتیدس شاه یونانی ـ باختری آنرا در کنار رود خُلم بنا کرده بود و روی خرابه های آن شهر خُلم آباد گردید.
بامیان :
در بین کوه های هندوکش و بابا در یک وادی کوهستانی واقع است. در زمان های قدیم مرکزیت تجارتی داشت. دور اعتلا و ارتقای آن دروه های قبل از اسلام بود. هیون تسیانگ آنرا بنام (فان ـ ین ـ نا) یاد کرده است. بامیان در زمان های قدیم مرکز آئین بودایی بوده، بُت های بامیان که از عتایق بی نظیر جهان است [بود] از یادگار های آن زمان است. دربارۀ این مجسمه ها افسانه های زیادی وجود دارند. مجسمه خوابیده بودا که از این عصر یادگار مانده بود در قرون وسطی از بین رفته، به معابد و بُت های بامیان صدمات زیادی رسید. یعقوب لیث در سال ۲۵۶ هجری آخرین معبد آنرا ویران نمود.
شهزاده بامیان را بنام شیر یا شار که معنی پادشاه را داشت مینامیدند. شهزاده گان بامیان در زمان (المهدی) مسلمان شدند و از دست غزنویان منقرض گردیدند.
بامئین:
در بادغیس شهر مهم و مرکز بادغیس بود.
بدخشان:
شهر قدیم و مرکز ولایت بدخشان بود که حالا جایش معلوم نیست. احتمال میدهند که بر جای فیض آباد کنونی موقعیت داشته است.
بروقان:
شهری در جوار بلخ بوده است.
بسغور قند:
از شهر های عمده حوالی بامیان بوده است.
بُست:
آثار کهن و تاریخی بُست بر ساحل چپ رود هلمند واقع است. بُست یکی از مراکز مهم تمدن باستانی بود که در اویل قرن ششم میلادی بدست افتالیت ها افتاد. بعد ها در جریان لشکر کشی های اعراب، عبدالرحمن بن سموره بر آن دست یافت. چون شهر بُست موقعیت مهم داشت از طرف مسلمانان عرب حیثیت مرکز قوای عسکری را گرفته، برخلاف و یا در برابری شاهان کابل استعمال گردید. از وقت تصرف مسلمانان تا دوره سلطان های غزنی بُست شهرت سابقه خود را از دست داده بود. در سال ٣۶۶ بُست بدست غزنویان افتاد. در قرون وسطی دور مجد و اعتلای بُست، دوره غزنویان است. بُست را مورخین مکرراَ بنام دارالسلطنه یاد کرده اند. یکصد سال بعد این شهر قشنگ توسط علاالدین جهانسوز ویران گردید و در حقیقت بُست از همین روز خراب شد. در اواخر قرن هشت هجری سیلاب تیمور لنگ در مملکت ما سرازیر شد و بُست صدمه ای شدیدی دید. تیمور (بند رستم) را که منشا آب اراضی بُست بود تخریب کرد و پس از تیمور لنگ تند بادِ فتنه نادر افشار بکلی آنرا از پا در آورد. اکنون این شهر تاریخی متروک و فقط منحیث یکی از شواهد تاریخ باقی مانده است.
بشت:
شهری بوده در ایالت بادغیس که حالا مجهول است.
بغلان:
مرکز امروزی ولایت تخارستان است. بغلان در ۴١ میلی جنوب قندوز در یک میدان وسیع موقعیت دارد. بغلان در دوره های تاریخی نیز اهمیت داشته، نام تاریخی آن (بوهلای) است که کلمۀ بغلان تحریفی از آن میباشد. بغلان را هیون تسیانگ (فو ـ کیا ـ لانگ) نامیده، این شهر در زمان های گذشته نیز آباد بوده است. زمین مستعد دوباره آنرا طرف توجه قرار داد و فابریکه شکر ریزی در همین جا تاسیس گردید. آینده آن روشن است.
بغنین:
شهری بوده در زمین داور و مسکن اصلی خلجی ها که اکنون مجهول است.
بلخ:
بلخ از قدیمیترین شهرهای مملکت ما است. این شهر از اولین تاسیسات آریایی های است که در ولایت باختر قدم گذاشتند. این شهر را از بابت قدامت آن بنام اُم البلاد میخواندند. بلخ را یونانیان (باکترا)، در فارسی قدیم (باخترش) و در زمانهای مابعد (باخل) و (بهل) خوانده و برآن صفت (آی بامیک) یعنی درخشان را علاوه مینمودند. موسس اصلی این شهر معلوم نیست. آنچه معلوم است اینست که بلخ شهر بسیار قدیمی و منبع جمیع مدنیت های آریایی بوده است. سلسله های سلاطینی که این شهر پایتخت شان بوده را تاریخ به حافظه ندارد، در حالیکه اسمهای این سلاطین در افسانه ها خیلی شهرت دارد و بعضی از مورخین امروزی نیز اشتباهاَ اسم های آنها را بدیگران نسبت میدهند. مثلاَ  از آنجمله کیکاوس پادشاه باختری را با سیروس پادشاه هخامنشی یکی میدانند. حالانکه فاصله زیادی در بین این دو پادشاه بوده است. سلسله های پیشدادی، کیانی و غیره همه افسانه هایست که بتاریخ سلاطین سابقه بلخ اشاره میکنند.
تاریخ بلخ تا پنج قرن قبل از میلاد عجالتاَ تاریک است ولی بعد از لشکرکشی اسکندر قدری روشن میشود.
زردشت یکی از شهزادگان بلخ بود که در عهد (ویستاسپا) پادشاه میزیست.
در دربار بلخ نیز علمای زیاد وجود داشتند و آنطوریکه از اوستا معلوم میشود بخدی قدیم محیط علمی، فلسفی و اخلاقی داشته است در تاریخ کشور های دیگر از مقاومت باختر در مقابل عساکر رامسس فرعون مصری نینوس و سیمی رامیس ذکر بمیان آمده است. عساکر کروش پادشاه هخامنشی در جنگ های باختر بسا سختی ها دیدند و خود کروش نیز در جنگهای ایالات غربی افغانستان کشته شد.
در دوره لشکرکشی اسکندر این شهر بدست او افتاد و بعد از او در باختر، دولت یونانی ـ باختری بوجود آمد.
از نقطه نظر صنایع و هنر این دوره یکی از دوره های مهم تاریخ هنر بشمار میرود. این دوره موجد فن گریک ـ بودیک گردید که نماینده اختلاط مدنیت شرق و غرب میباشد.
بعد از آنکه کوشانی ها به اقتدار بهم رسیدند مذهب بودایی نیز ترقی شایانی نمود.
بعد از کوشانی ها، هباطله به این شهر دست یافت و از آن ببعد بدست مسلمانان عرب افتاد. بعداَ صفاریها و سامانیان حکمفرمای بلخ شدند. در دوره غزنوی بلخی به یکی از پایتخت های سلطان محمود مبدل گردید و اهمیت ویژۀ  کسب کرد. بعد از آن بلخ صدمه دیده رفت تا بالاخره در حمله چنگیز کاملاَ تخریب گردیده و از آن ببعد بحال شهر کوچکی در آمد. در سال ١۸۶۶ میلادی مرکز ولایت باختریانه از بلخ بمزار شریف انتقال یافت.
هیون تسیانگ بلخ را (پوهو) خوانده است.
نجهیر:
شهری در دره پنجشیر بوده است.
بوئن:
یکی از شهر های معروف ولایت بادغیس بوده است.
بهارستان :
بهارستان از شهر های تاریخی تخارستان است که در دوران امپراطوری کوشانی ها (لان شی) نام داشت که بعداَ بهارستان و امروز بهارک نامیده میشود. این شهر در ۲۸ میلی جنوبشرق شهر فیض آباد واقع شده است.
بهلول:
شهری در علاقه یوسفزیی.
بیوار:
از شهر های قدیم غرجستان که اکنون مجهول است.
پروان:
شهر کوچکی بر دریای پنجشیر بطرف شمال کابل و جنوب دره پروان است که دارالضرب غزنویان بود. اسکندر مقدونی اسکندریه قفقاز را غالباَ در همین جا ساخت. در عصر امیر حبیب الله خان نام آنرا جبل السراج گذاشتند و فابریکه بزرگ برق را در آنجا تاسیس نمودند.
پغمان:
شهر کوچک ایلاقی به فاصله ١۸ میلی بطرف غرب کابل که هوای خوب، صحت افزا و مناظر و عمارات قشنگی دارد.
پلخمری:
پلخمری جایست که فابریکه بزرگ نساجی افغانستان در آن تاسیس شده است.
پنج وایی:
شهری در ولایت اراکوزیه که از قندهار چندان دور نبوده و حصار خوب و مستحکمی داشته است.
پیشین:
شهری در شرق سجستان که جوزجانی آنرا افشین خوانده است.
تاشقرغان:
این شهر بین قندوز و بلخ واقع بوده درحوالی آن شهر قدیم خُلم موقعیت دارد . شهر خُلم در قرن هژده تخریب گردید اما بعداَ احمد شاه درانی تاشقرغان را به فاصله ای ٣ میلی بطرف جنوب شهر اصلی خُلم بنا نهاد. هیون تسیانگ خُلم را (هولین) خوانده است. آئین بودایی در اینجا ترقی زیادی داشته است.
تاق:
شهری نظامی در نزدیکی زرنج.
تالقان:
شهر تالقان در قسمت شرقی حوزۀ مرغاب واقع و در قرن سوم هجری شهر با اهمیتی محسوب میگردیده. درسال ۶١۷ هجری تالقان شش ماه از طرف عساکر چنگیز محاصره و بالاخره غارت و تاراج گردید. ارگ تالقان که نصرت کوه نامداشت شش ماۀ تمام در برابر قشون چنگیز مقاومت کرد. موقعیت قطعی آن معلوم نیست ممکن در نزدیکی قلعه تخت خاتون و یا در محل قلعه قدیمی قورماخ و جنوب وادی ولی بوده باشد.
تالقان:
در ولایت تخارستان نام یکی از شهر ها تالقان یا تایکان است که در قر ن چهارم هجری یکی از پُرنفوس ترین شهر های این منطقه بوده است. این شهر در قرون وسطی تجارت خانه بزرگی داشته، صنعت بافت در آن خیلی ترقی نموده بود. شهر قدیم تالقان به فاصلۀ نیم میلی به جانب شمال شهر موجوده آبادان موقعیت داشته، این شهر در اثر تهاجمات چنگیز صدمات بزرگی برداشت و بدین ترتیب اهمیت سابقه اش را از دست داد.
تکین آباد:
در محل شهر کنونی قندهار آباد بود.
تولک:
از شهر های قدیمی ولایت غور که اکنون به قریه مبدل شده است.
جبل الفضه:
شهری بود در ایالت بادغیس.
جدهاوا:
شهری بوده در ولایت بادغیس.
جرم:
شهری در ولایت بدخشان که این زمان هم برقرار است.
جلال آباد:
یکی از شهر های مهم امروزی و مرکز ولایت گندهاره (سمت مشرقی) است. این شهر از نقطه نظر باغها و عمارات بسی شهرت داشته، بر مدخل وادی لغمان و کنر واقع شده است . راه مهم تجارتی که از کابل به هندوستان میرود نیز از همینجا میگذرد. آب و هوای جلال آباد گرم است.
جوین:
شهری در ایالت سیستان و مولد جوینی مورخ مشهور قرون وسطی.
چاریکار:
به فاصله تقریباَ ۵۴ کیلومتر به شمال شهر کابل افتاده و مرکز حکومت کلان شمالی میباشد. چاریکار در دامنه های جنوب هندوکش بزرگترین مرکز تجارتی بازار تبادله اجناس و نقطه حرکت بطرف دره های مختلف هندوکش میباشد. آینده این شهر روشن است.
حضرت امام:
در ٩ میلی جنوب دریای آمو واقع و از آبادترین مناطق تخارستان شمرده میشد. اسکندر مقدونی در اینجا اسکندریه آباد کرده بود. در دوران تسلط اسلام بنام (آرهنگ) موسوم گردید. میگویند که روضه حضرت امام حسین (رض) در اینجاست و از این سبب به نام (حضرت امام) مسمی شده است.
خواش:
شهری بود در زمیندار و در کنار دریای هلمند.
خوست:
شهری در ولایت پکتیا (سمت جنوبی) که قبل از گردیز مرکز ولایت بود.
خوست:
یکی از شهر های بزرگ غور بوده شاید با (خاست) نام محلیکه بقرب سرچشمه هریرود واقع بود مطابقت پیدا کند.
خلیل:
در منطقه کشک هرات بقایای آن موجود است.
دارقال:
از مهمترین شهر های زمینداور بود و دارای ارگ مستحکمی بود. در قرن چهارم هجری این موضع به مثابه یک نقطه عسکری بر سرک که بطرف کوه های غور امتداد داشت شمرده میشد. گفته میشود که دارتال با گرشک کنونی یکی بوده باشد.
دارغاش:
شهری بود در زمینداور، فعلاَ اثری از آن نیست.
درپساکا:
(درپساکا) یا (ادرپسا) که موقعیت آنرا با اندراب یکی میدانند، شهری بود در ولایت باختریانه.
دهستان:
دومین شهری بزرگ ایالت بادغیس از قرن چهارم هجری.
دیمتریاس:
شهری درارا کوزی بود که دمتریوس پسر اوتی دیم درسال ١٩٠ ق.م آنرا بنا نهاده بود. موقعیت این شهر مشخص  نشده است.
رام شارستان:
این شهر در ولایت درنجیانا واقع بوده و قبل از زرنج پایتخت ولایت بود که بنام (ابرشهریار) هم خوانده میشد. در قرن چهارم از دستبرد ریگهای بیابان معدوم و تخریب گردید.
زاریسپه:
شهر معروفی در ولایت باختریانه بود. آرین مورخ آنرا (زار یسپس) خوانده است.  این شهر در وقت قشون کشی اسکندر مرکز ولایت بوده، عموماَ عقیده اینست که زاربسپه یا با کتریا عبارت از بلخ امروزی است. چون این شهر برکنار دریای (زار پیپس) واقع و آتشکده بزرگ آن (آذریسپ) نامداشت، یونانی ها از آن را به (زاریسپه) مبدل ساختند. ولی در اثر تحقیقات بعدی معلوم شد که این دو شهر از هم جدا بوده و زاریسپه به محل شاه جوی امروزی واقع بوده است.
زرنج:
زرنج مرکز و شهر معتبر و قدیمی سیستان و یکی از شهر های خیلی عمده و مهم  در قرون وسطی بشمار میرفت. قصر یعقوب لیث صفاری شاهنشاه بزرگ افغان و برادرش (عمرو) در زرنج واقع بود. در سال ٧٨۵ هجری تیمور لنگ زرنج را تسخیر، اهالی آنرا قتل عام و شهر را ویران نمود. خرابه های آن میان شهر نادعلی و قریه زاهدان و شهرستان برامتداد یکی از مجرا های قدیم آن نهریکه در گذشته از هلمند میآمد و حالا خشک است قرار دارد.
ساکی وند :
از شهر های عمده در حوالی بامیان که امروز مجهول است.
سان:
شهر کوچکی سان در بین میمنه و فاریاب موقعیت داشته است.
سر پُل:
شهریست در ولایت مزار در کنار (آب سفید) و پُلی که برروی نهر (آب سفید) بنا یافته نام سرپُل را به علاقه ای مذکور داده است. این شهر در جنوبغرب بلخ و در شرق میمنه واقع شده است. بعضی ها احتمال میدهند که شهری انبار نیز در همینجا موقعیت داشته است.
سرخوشک:
شهر نظامی بود که از دهانۀ دره شکاری به فاصله تقریباَ ۲٠ کیلومتر بطرف ساحل چپ رودخانه بامیان بالای پوزه سنگی کوه آباد بوده و مقصود از تعمیر آن حفاظت شهر غلغله و ضحاک و دیگر شهر های دره بامیان بوده است.
سمنگان:
(هیون تسیانگ) آنرا (سی ـ مین ـ کین) نوشته محل موقعیت آن ایبک امروزی است که در وسیع ترن نقطه خُلم موقعیت دارد. آثار بودایی در آنجا دیده میشود.
سنجه:
سنجه شهری در کوه های غرجستان بود.
شاترا کارنا:
شهری در ولایت باختریانه بود.
شبرغان:
این شهر به فاصله ۲٠ میلی بطرف غرب آقچه واقع است که در یک زمین شاداب و سبز افتاده. شبرغان در سابق از جمله سه شهر بزرگ و معتبر جوزجان بود. قدیمیترین نام شبرغان (اساپوره گان) بوده، مورخین عرب آنرا شبورقان خوانده اند. در سال ۶١۷ هجری یعنی وقت تهاجم مغول ها یک شهر پُرجمعیت و آبادان بود و تجارتخانه های زیادی داشت. در تاریخ از ارگ شبرغان ذکر به عمل میآید که عبارت از همان قلعه (سفید زر فردوسی) است.
شهر شاهی بامیان:
این شهر از بت بزرگ
۵٣ متری بامیان و سموچ های قریب آن شروع و دامنه آن تا باغ و زیارت سید علی یخ سوز منبسط بوده از آنجا تا چند کیلومتر به داخل دره فولادی ادامه مییافت. بقایای آن بصورت سموچ در جدار های کوه و در همواری در باغ و زیارت مذکور بصورت تپه ها باقی مانده است.
شهرک:
از شهر های قدیم ولایت غور که اکنون بحال قریه در آمده، بعضیها آنرا بمنزله مرکز ولایت غور شناخته اند.
شورمین :
شهری در مشرق غرجستان.
شیروان :
در بین بُست و دارتال واقع بوده، اکنون از آن اثری باقی نمانده است.
ضحاک:
آثار این شهر در محل تقاطع رود خانه کالو و بامیان بر پوزه کوه واقع است. ضحاک مُعرب (از هی داها کا) است که عبارت از مار عجیب الخلقه بوده است. در ادبیات تازه تر کشور ما شکل پادشاه مقتدری را بخود گرفته در جنوب باختر در دره های جنوبی هندوکش حکمفرمایی داشت و داستانهای تصادم یما با جمشید را با و تذکار میدهد.
غزنه:
غزنه شهر تاریخی افغانستان بوده تاریخ قدیم آن تاریک است . بعضی ها آنرا با (گازاکه) که بطلیموس ذکر آنرا نموده یکی میدانند اما دلیل قاطعی ندارند. هیون تسیانگ آنرا (هوسی نا) خوانده است.
غزنه تا عهده سلاطین غزنی شهرت نداشت. الپتگین غزنه را از لاویک نامی انتزاع کرد. غزنی مخصوصاَ در دوره امپراطور بزرگ، سلطان محمود غزنوی به منتهای ترقی رسید. قصر ها، مدرسه ها، مسجد ها و تمدنی داشت که در آن ایام نظیری نداشت. منار های غزنی که بعد از آنهمه خرابی ها هنوز هم برجاست، عظمت عمارات غزنی را نشان میدهد. این شهر قشنگ و زیبا که گویا عروس آسیا بود از دست سلطان علا الدین جهانسوز در سال ۵۴۴ هجری بخاک برابر شد. طوریکه هفت روز و هفت شب در شهر غزنی آتش و قتل در جریان بود. در سال ۸٠۴ هجری تیمور بر آن دست یافت. غزنی که از قدیم یک شهر تجارتی است اکنون از جمله شهر های درجه دوم افغانستان شمرده میشود.
غُلغُله:
شهر غُلغُله که در مقابل جدار کبیر بامیان روی بلندی قرار دارد از یادگار های مسلمین در بامیان است. این شهر در وقت عروج خود یعنی زمان سلسله شنسبانیه و خوارزمشاهیان خیلی پُرجمعیت بوده، تجارت و صنعت آن به مرتبه بلندی رسیده بود. این شهر تا ظهور فتنه مغول از مشهورترین بلاد افغانستان بشمار میرفت. در سال ۶١٩ هجری موتوجن نواسته چنگیز در شهر ضحاک کشته شد و چنگیز بخون خواهی نواسه اش شهر غلغله را خراب کرد.
غوریان:
به فاصله ۲۴ میلی بطرف غرب شهر هرات واقع بوده، دیوارها و خندق ارگ آن تا هنوز باقی است.
فاریاب:
یکی از شهر های مهم جوزجان فاریاب یا دولت آباد امروزی است. مال التجاره وافری همیشه از آن جمع و صادر میشد. فاریاب در سال ۶١۷ هجری بدست مغلها افتاد وخراب گردید. صنعت قالین بافی این شهر خیلی شهرت دارد.

فراه:
شهر فراه در ولایت سیستان است که در کنار فراه رود موقعیت دارد. اگر چه اهمیت سابقه اشرا از دست داده مگر هنوز بر سرراۀ هرات و قندهار موقعیت دارد. شهر امروزی فراه جدیداَ آباد شده و از خرابه های فراۀ سابقه قدری دورتر افتاده است.
فرساگ
شهری بوده در اراکوزیه.
فوشنج
این شهر پیش از هرات آباد بوده و الحال (زنده جان) نامدارد. فوشنج مولد سر سلسله طاهریان است. هرچند این شهر دارای سوابق شکوهمندی است ولی اکنون در حالت افسرده ای بسر میبرد.
فوکلیس
از شهر های معروف اراکوزیه بوده ممکن است قلات غلزایی بوده باشد.
فیروز کوه:
حصار کوهی است در سرزمین غور که از طرف قطب الدین محمد معروف به ملک الجبال بنا یافته است. فیروز کوه در تمام مدت سلطنت شاهان غوری مرکزیت داشت و پایتخت بود. فیروز کوه خیلی مستحکم بود چنانچه در دورۀ لشکر کشی های اعراب این منطقه تسخیر نشده، بعداَ  سلطان محمود غزنوی آنرا فتح نمود. حملات چنگیز این جای را تخریب کرد.  امروز محل اصلی فیروز کوه مشکوک است.
فیروزوند:
در کشک کنونی واقع بوده و حالا اثری از ان باقی نیست.
فیض اباد:
شهری در تخارستان و مرکز حکومت کلان بدخشان است. این شهر آنقدر تاریخی نیست. بنای آن در سال ١١٠٣ هجری صورت گرفته، سابقاَ نام آن جوزگون بوده ولی بعد از آنکه خرقه مطهره نبوی به این محل آورده شد به آن مناسبت فیض آباد نامیده شد. اکنون مقام بزرگ تجارتی است.
فیوار:
شهر نظامی در کوهستان غورات است کهه بدست مغلها خراب شد. موقعیت کنونی آن معلوم نیست.
قره باغ:
شهر قدیمی در ولایت غور بوده است.
قلعۀ نو:
قلعۀ نو شهریست در شمال هرات که از نقطۀ  نظر اقتصاد و صنعت اهمیت زیادی دارد. معدن ذغال و جنگل پسته آنرا امیتاز میبخشد.
قندوز:
در ۲۴ کیلومتری غرب خان آباد واقع شده است. قندوز در صفحات شمال بین تخارستان و باکتریان ایستگاۀ مهمی بوده که از آنجا راه تجارتی سه شاخه شده یکی بطرف بلخ، دیگر بطرف تخارستان و سومی مستقمیاَ بطرف رود آمو میرفت. قندوز در زمان قدیم از مراکز آئین بودایی بوده است. هیون تسیانگ آنرا بنام (هوه) قید نموده است. شهر قدیم قندوز با بالاحصار آن در قرن ۷ هجری آباد و مرکز کل تخارستان گردید اما بعداَ ویران شد. امروز فابریکۀ پنبه و صابون سازی در آنشهر موجود و امید است رو ببهبود رود.
قندهار:
از جمله بزرگترین شهر های افغانستان است. نام قندهار را مهاجرین گندهاره وقتیکه به این سرزمین آمدند، با خود آوردند که بعداَعربها آنرا (قندهار) خواندند. قندهار در وقت لشکرکشی مسلمانان عرب شهرت نداشت، آنچه بود بُست بود. اما پس از آنکه علاالدین جهانسوز بُست را ویران کرد قندهار کسب رونق نمود و پایتخت ولایت آراکوزیه گردید. تیمور قندهار را فتح کرد، احمدشاه درانی شهر جدید قندهار را دورتر از شهر قدیم بنا نهاد و (اشرف البلاد) نامیدش. اما عوام برای تفریق آنرا بنام (قندهاراحمدشاهی) میخواندند. امروز قندهاری قدیم متروک است و قندهار عبارت از همان شهر احمد شاهی است. در زمان احمد شاه بابا قندهار پایتخت کشور بوده بعداَ در زمان تیمور شاه پایتخت از آن جا بکابل انتقال داده شد. امروز قندهار از هر حیث یکی بزرگترین و با اهمیت ترین شهرهای افغانستان است.
قیصار:
در علاقۀ میمنه واقع بوده و اکنون به یک قریه تبدیل شده است.
کابل:
از بزرگترین شهرها و پایتخت افغانستان است. کابل یک شهر تاریخی و بسیار کهن است که بسی حوادث روزگار را دیده و بنابر اینکه بر چهار راه تجارتی شرق، شمال و جنوب واقع شده، اهمیت تجارتی دارد. این شهر از زمانهای قدیم آبادان بوده و اینکه بعضی ها ادعا میکنند که در گذشته در جای کابل موجوده آبادانی و شهری نبوده، درست نیست. برخی از مورخین موقعیت کابل قدیم را در بگرام یا کاپیسا تعین میکنند و علت انتقال آنرا بکابل فعلی، جنگ ها و لشکر کشی ها قرار داده اند. در کتاب ویدا از کابل بنام (کبها) یاد گردیده است. بعضی از مورخین عقیده دارند که نام کابل تحریف یک کلمۀ سندی است که معنی آن تجارتگاه میباشد. سبب آنهم شاید از جهتی باشد که اکثر کاروانهای سندی، مال التجاره خود را در بازار های کابل عرضه میکردند. تجارت و شهرت بازرگانی کابل از قدیم معروف است. اسکندر، بطلیموس و دیگر مورخین از کابل و دیگر شهر هایکه در درۀ کابل واقع بوده ذکر نموده اند. (اورتسپانا) یا کابورا عبارت از کابل فعلی است که باشنده گان آنرا بطلیموس (کابلی ته) خوانده است. این مورخ یونانی کابل را نبام (اوتسپانا) نامیده آنرا چهار راه ای خوانده که از آن راه های تجارتی بطرف بکتریان، اراکوزیا و هند منشعب میشد. هنگامیکه دولت کوشانی ضعیف گردید کابل شاهان، را مرکز قرار دادند. هنوز ایشان روابط خود را با دیگران قائم نکرده بودند که هجوم اعراب شروع شد و در سالهای 28 یا 38 هجری مسلمانان عرب از راۀ غزنی به کابل حمه آوردند و شهر را فتح نمودند. در این هنگام حضرت خلیفۀ سوم شهید شد و به تعقیب آن شاۀ کابل سر از اطاعت باز زد. در نتیجه چندین بار برکابل لشکر کشی به عمل آمد اما نتیجه نداد.
بالاخره در سال ۷٩ هجری سخت ترین حمله از طرف مسلمانان بر کابل صورت گرفت. سردار اعراب عبدالله بن ابوبکر بود که شکست خورده مجبور به تادیه هفت لک دینار تاوان جنگ شد. (فیصل شهر) که امروز بقایای آن بر سری کو های شیردروازه و آسمایی دیده میشود از طرف کابل شاهان، بنا شده و کوشانی های خورد آنرا در اثر فشار هیاطله ساختند.
کابل بالاخره در سال ٨١ هجری توسط مسلمانان با تلفات خیلی سنگین فتخ گردید.
بعداَ با تشکیل دولت طاهری و صفاری نفوذ اعراب زائل شد و کابل بدست حکمرانهای محلی افتاد. مقرن ضعف صفاریان از کوهستان مشرقی کابل، یک قوم دیگر بنای سلطنت را در کابل گذاشتند که سرکرده شانرا (کالاله) مینامیدند. افراد این سلسله تا دورۀ غزنویان در کابل اقتدار داشتند.
کابل در قشون کشی چنگیز و تیمور نیز خراب شد. اما بعد از سقوط دولت هرات [تیموریان] کابل دوباره رونق یافت و تا سال ٩٣۲ پایتختِ کشور بود تا آنکه در سال ١١۵١ هجوم نادر افشار کابل را بار دیگر خراب ساخت. احمد شاه درانی خواست کابل را پایتخت بسازد اما عمر وفا نکرد ولی پسرش تیمورشاه پایتخت را از قندهار بکابل انتقال داد (سال ١١٩٠هجری) که تا امروز پایتخت است.
کابرون:
از جملۀ شهر های هفتگانۀ ولایت بادغیس بوده است.
کابودن:
از جملۀ هفت شهر بادغیس بوده که امروز موقعیت آن معلوم نیست.
کاپیسا:
بگرام امروزی به موقعیت شهر قدیمی است که مورخین چینی آنرا ( کی پیش) یا (کسپین) و جفرافیانگاران یونانی و رومی آنرا (کپیسا) یاد نموده اند. این شهر از سال ١۵٠ قبل از میلاد تا ۴٧۵ میلادی مرکز شاهی و امپراطوری افغانستان بوده است. بگرام از کابل شصت کیلومتر و از چاریکار هشت کیلومتر فاصله دارد. در زمان کنشکای کبیر این نقطه پایتخت تابستانی امپراطوری آریانا محسوب گردیده از نقطه نظر اجتماعات و صنعت خیلی اهمیت داشت. دین بودا در اینجا هم مرکزیت داشته شهر مذکور مسکن علما و فظلای زیادی بود. امروز بگرام یا کاپیسای قشنگی دو هزار سال قبل، خرابه ای بیش نیست. اما خوشبختانه در اثر حفریات تاریخ آن تا اندازۀ روشن شده است .

کارتانا:
از جمله شهر های نظامی بوده است که اسکندر در نزدیکی اسنکدریه قفقاز بنا کرده بود.
کادوسی:
از شهر های نظامی اسکندر که غالباَ در پنجشیر بوده است.
کالیون:
شهر نظامی در غورات که به افرادی چنگیز بسی صدمه زد. جای کنونی آن معلوم نیست.
کرمان:
کرمان شهری بود در هزاره جات امروزی.
کروچاد:
شهری بود در اراکوزیه.
کشک:
در ایالت بادغیس شهریست که ۵٨ کیلومتر از قلعه نو فاصله دارد. آثار دیوار ها و خندق های ژرف کشک قدیم که به کنار دریای کشک واقع بود تا حال موجود است.
کشم:
در قرون وسطی مرکز ولایت بدخشان بوده است.
کغاناباد:
از شهر های عمدۀ ولایت بادغیس بوده است.
کندرم:
در ولایت جوزجان که جای رهایش حکمران جوزجان بوده است.
کلوکان:
یکی از شهر های بدخشان در قرون وسطی.
کونا:
از جملۀ هفت شهر بزرگ ولایت بادغیس که حالا موقعیت آن مجهول است.
کهسال:
حصار و ارگ متینی که در اثر لشکر کشی چنگنیز خراب شد. نام قدیم آن (کوسویه) بود.
کیزانا:
(کیزانا) یا (کارسانا) از شهر های معروف ولایت پاروپامیزاد (کابل) که قبلاَ مجهول بوده است.
گردیز:
مرکز ولایت پکتیا (سمت جنوبی) است. فاصله میان آن و کابل بصورت منحنی قریب ١۲٠ کلیومتر است. گردیز یک شهر تاریخی است و از قدیم حصار متینی داشته در مقابل حوادث بسی مقابله کرده است. در زمان که لشکر اسلام به کابل دست یافت پادشاه کابل به گردیز که حصار محکمی بود رفت و تا دیر زمانی مقاومت نمود. گردیز مرکز بوادیی بود. فعلاَ گردیز مرکز (سمت جنوبی) است.
گریاب:
این شهر در درۀ پنجشیر واقع و دو میل از اندراب فاصله دارد.
گوری ویل:
این شهر به ساحل شرقی دریای خوئس یعنی کنر واقع بود و در مقابل اسکندر مقاومت کرد. اکنون موقعیت آن مجهول است.
گیزه:
در ولایت سیستان شهر قدیم گیزه یا چیزه وجود داشت. در قدیم آبادان بود ولی امروز بشکل قصبه درآمده است.
لاش:
از شهر های ایالت سیستان که امروز هم وجود دارد.
لخراب:
از شهر های قرون وسطی که در بین فاریاب و میمنه واقع شده و مانند میمنه آبادان بوده، موقعیت کنونی آن معلوم نیست.
مرورود:
از شهر های قدیم ولایت (مرگیاناست) که امروز موقعیت دقیق آن معلوم نیست ولی بنابر گفتۀ (بارتولد) موقعیت آنرا در بالامرغاب میتوان تعین کرد.
مروچاق:
از شهر های تاریخی افغانستان یکی مروچاق یا مرو کوچک است. آثار و علایم مروچاق قدیم شاهد اهمیت آن در زبان های سابق است. اسکندر در این حوالی قلعه نظامی ساخته بود. مروچاق حالا اهمیت سابقۀ خود را از دست داده است.

مرغاب:
شهر مرغاب یا بالامرغاب در کنار شرقی دریای مرغاب واقع، مرکز ولایت مرغاب بوده دارای قلعه و حصاری میباشد. بعضاَ مرغاب را با مرورود یکی دانسته اند.
مزار شریف:
مرکز فعلی ولایت باختر که به فاصله ١۴ میل بطرف شرق بلخ واقع است. در قرون وسطی قریه (خیر) و بعد ها (خواجه خیران) خوانده شد. روضه حضرت خلیفه چهارم در دو موقع در اینجا کشف شد. از جمله یکبار در سال ۵٣٠ هجری. اما در هر دو موقع زیارتگاهی برآن ساختند که زرتگاه دومی که از طرف سلطان حسین میرزا شاهنشاه هرات ساخته شده تا حال موجود است. قریب هشتاد سال است که مرکز ولایت باختر از بلخ به اینجا نقل کرده و روز بروز به جمعیت آن افزوده شده میرود.
منک:
شهر بزرگی در واخان بوده است.
میمنه:
از شهر های عمدۀ افغانستان و مرکز ولایت میمنه است که نام قدیم آن (الیهودان) یا (الیهودیه) است ولی عربها آنرا بفال نیک میمنه خواندند که به معنی شهر خجسته است. میمنه روز بروز از نقطه نظر اقتصادی کسب ترقی و اهمیت میکند.
غلیک:
شهری در هفت فرسخی بلخ بوده و امروز خرابۀ بیش نیست.
نوبی لیس:
از شهر های قدیم ولایت کابل که حالا مجهول است.
واروالیز:
در شرق (خُلم) شهری بنام (واروالیز) یا (واروالیج) وجود داشت که شاید همان شهر رُستاق باشد.
 وزوالین:
از شهر های قدیم تخارستان که در اثر تهاجمات مغول خراب شد. شهر اشکمش کنونی بجای آن آباد شده است.
هده:
به فاصله هشت کیلومتر بطرف جنوب جلال آباد و از شهر های کهن و تاریخی است. هده شهر نگار هارای قدیم است که مرکز عمدۀ دیانت بودایی بوده است. کلمه (هده) از (هد) که به معنی (کاسۀ سر) است مشتق شده چه کاسۀ سری بودا در هده وجود داشت. امروز این شهر ویران شده است.
در اثر حفریاتی که در آنجا صورت گرفته هکیل های متعدد بودا بدست آمده است. هده مرکز ارتقای صنعت هیکل تراشی گندهاره بود.
هرات:
یک شهر بسیار عمده و تاریخی افغانستان شمرده میشود. نام قدیم آن آریه که بعد ها (هری) ، (هر) و هرات شده است. هرات اولین شهریست که آریایی ها در وقت مهاجرت از بلخ بطرف فارس آنرا ساختند و تعدادی از اشیان در این سرزمین توطن گزیدند.
در هنگام لشکر کشی های سکندر مهمترین جای، هرات بود. (ساتی بارزن) حکمران هرات چندین بار برای استیصال یونانی ها کوشید. اسکندر هرات را بنام آرتاکانا خوانده در آنشهر قلعۀ نظامی اسکندریه آریانا را برای رهایش یونانیان آباد کرد. بعد از آن هرات مانند سایر ایالات جزو سلطنت کوشانیها بود. در سال ٣١ هجری از طرف مسلمانان فتح شد و در سال ۲٠۵ هجری که طاهر فوشنجی سلطنت طاهری را اساس گذاشت، هرات شاملِ دولت او بود. در سال ۶١٨ هجری چنگیز آنرا ویران نمود. پس از او کرت ها بنای جهانداری گذاشتند و هرات آهسته ـ آهسته  حیثیت مرکز خراسان (افغانستان) را بدست آورده، شاهرخ پسر تیمور زیر تاثیر محیط مدنی هرات در ترقی و وسعت آن افزود. دورۀ تیموریان از بهترین ادوار تاریخ هرات بشمار میرود. خصوصاَ دورۀ سلطنت شاهرخ و سلطان حسین از بهترین ادوار مدنیت آنها شمرده میشود. بعد از آنها شیبانی ها و صفوی ها صدمات زیادی را بر پیکر این شهر وارد نمودند.  آثار زمان مدنیت آنها تا هنوز (سال ١٩۴١) زیاد است.
هلاورد:
شهر بزرگی در محل واخان و مشرف به (دریای وخش آب) بود.
هلبوک:
در قرون وسطی پایتخت ایالت واخان یاختل بوده. احتمال دارد که موقعیت آن در نزدیکی کولاب جدید بوده باشد.
یمکان:
شهری در ولایت بدخشان بوده است.
ینگی قلعه:
در دوره های قبل از اسلام بنام (نومی) شهرت داشت و مرکز یک ولایت بزرگ افغانستان بود. در صدر اسلام به ذریعه احنف بن قیس مفتوح شد و بنام قلعه احنف مسمی گردیده بعداَ در دور تسلط مقتی به این نام مسمی گردید.


ماخذ: سالنامۀ سال ١٩۴١ مطابق ١٣۲٠ هجری شمسی.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر