۱۳۹۲ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

رنگ ها

نور توسط سه گیرنده ای رنگ یا (Cone cells) که در چشم 
وجود داشته و در مقابل طول موج های مختلف رنگ ها حساس میباشند، وارد چشم میگردد. بعداَ نور به مغز فرستاده میشود و در آنجا این معلومات وارده به رنگ های مختلف تبدیل یا "ترجمه" میشوند.

چشم انسان دارای دو صد و پنجاه هزار گیرندۀ رنگ بوده که انسان می تواند به کمک آنها حدودی ده ملیون رنگ را درک یا اخذ کند. تفکیک رنگ ها تا حد زیاد، ذهنی و فردی است. طوری که درک و تفکیک رنگ ها حتی در میان دو چشم یک انسان نیز متفاوت میباشد.
در واقع رنگ کدام پدیده ای مطلق نیست. بلکه آنچه را ما رنگ می پنداریم در اصل ترکیبی است از یک پدیده فزیکی با یک پروسه فیزیولوژی و یک ارزیابی روانی. به عباره ای دیگر رنگ عبارت است از آن واکنش روانی که مغز در برابر امواج نور انجام میدهد. البته صرفاَ آن امواج نور که طول شان بین سه صد و هشتاد و هفتصد و هشتاد (نانومتر) قرار دارد. به عبارۀ دیگر همان طیف الکترومقناطیسی که چشم ما توان دیدنش را دارد یعنی میان رنگ بنفش و سرخ.
باوجود که تامل در باره ای رنگ ها از دوران ارسطو وجود داشته است اما این (نیوتن) بود که در سال ١٦٦٦ ثابت ساخت که نور منبع آن همه رنگهایست که ما توان دیدنش را داریم. او اشعه ای نور را از یک منشور یا (Prism) عبور داده آن را به طیف های مختلف تجزیه نمود. در یک انجام این رنگین کمان، رنگ سرخ وجود داشت که به مبدل به رنگهای نارنجی زرد، سبز، سبز تاریک، آبی و بنفش گردیده بود. در طیف رنگ ها یا گراف رنگ ها "رنگین کمان" رنگ بنفش دارای کوتاه ترین طول موج و بلندترین فریکونسی و مقدار زیادی انرژی میباشد. در حالی که رنگ سرخ دارای پائین ترین طول موج، کوتاه ترین فریکونسی و کمترین مقداری انرژی میباشد.
در هنگام عبور نور از آب، رنگ و نور هر دو در تناسب با عمق آب، توسط آب جذب میگردد. رنگ ها به ترتیب ذیل در آب جذب میگردد : سرخ، زرد، نارنجی، سبز و بالاخره آبی. طوری که گفته شد رنگ سرخ نخستین رنگی است که در عمق چند متری آب ناپدید میگردد. به همین دلیل هرگاه یک غواص در داخل آب به اشتباه خودش را مجروح سازد و از زخم اش خون فوران نماید، رنگ خون او در آب سرخ نه بلکه سبز تیره به نظر خواهد رسید.
در این میان آبی یگانه رنگی است که میتواند حتی در عمق سی تا یک هزار و پنجصد متر نیز در آب نفوذ کند و اما در فاصله عمیق تر از آن در آب، دیگر تاریکی کامل حکمفرما میباشد.
تقریباَ پنج فیصد مردان و تقریباَ صفر اعشاریه پنج فیصد زنان دارای "دید رنگی " یا (Color vision) معیوب میباشند. علت این موضوع نیز در ٩٩ فیصد قضایا ضعف دید رنگ سرخ یا رنگ سبز میباشد. اما "کوری رنگ ها" به شکل کامل، خیلی استثنایی میباشد طوری که در میان سی و سه هزار تن صرفاَ یک نفر با آن مواجه می گردد.
رنگ ها دارای تاثیرات مختلف بالای افراد مختلف میباشد. بر اساس پژوهش های که صورت گرفته هرگاه ورزشکاران که وزن برداری می کنند در اطاق های آبی قرار داشته باشند توانایی برداشتن وزن های بیشتر را دارا می باشند.همچنان ورزشکارانی که لباس های سرخ به تن داشته باشند اکثراَ برنده شده اند در حالی که آن عهده از فوتبالیست های که لباس سیاه به تن داشته اند اکثراَ در جریان مسابقات جزا داده شده اند.
آیا شما به شکل ناآگاهانه رنگ ها را با اعداد پیوند می دهید ؟ آیا شما با شنیدن موسیقی رنگ های مختلف را می بینید؟ اگر جواب شما به سوال های بالا مثبت است در آن صورت شما دچار (حس آمیزی) یا (Synesthesia) می باشید. (حس آمیزی) به این معنی که مغز انسان ادارکات مختلفی که توسط حواس پنجگانه بدست می آورد را با هم پیوند میدهد. طوری که وقتی یک حس فعال می گردد، حس دیگری نیز به شکل خود بخود به کار می افتد. (حس آمیزی) دارای اقسام و انواع مختلف میباشد ولی معمولی ترین آن پیوند کلمات و حروف با رنگ ها می باشد. گفته میشود که یک نفر در میان هر دو هزار دارای (حس آمیزی) بوده و بروز این پدیده در میان زنان شش برابر بیشتر در مقایسه با مردان است.
درمان توسط رنگ ها یا (Color therapy) کدام پدیده ای تازه ای نیست. حتی در مصر باستان از اطاق های کوچک که دارای رنگ های مختلف بودند برای تداوی امراض مختلف استفاده به عمل می آمد. نور از طریق دریچه های این اطاق ها که به طرف جنوب باز می گردیدند وارد این اطاق ها شده و رنگ دیوار ها را منعکس می نمود که باعث فعال شدن حواس مختلف در وجود بیماران میگردید. استفاده از درمان توسط رنگ ها در اروپا حتی در قرن دهم نیز به کار می رفت که در آن زمان از شیشه های هموار و صاف رنگی استفاده صورت می گرفت. طوری که شیشه های رنگی در کلیسا ها به کار برده می شد و مریض ها و مجروحان را در مقابل نوری رنگین که از ورای همین شیشه ها وارد اطاق میگردید قرار میدادند.
هرگاه شما نخست برای چند ثانیه به طرف یک سطح رنگ آمیزی شده بنگرید و بعداَ یک شی رنگ ناشده را تماشا کنید، خاطره ای "رنگ های مکمل" یا (Complementary colors) تصویر اولی هنوز هم درچشم های تان باقی می ماند. "رنگ های مکمل" یا (Complementary colors) به آن رنگ های گفته میشود که در روی چرخه ای رنگ نزد نقاشان ، به فاصله های زیاد از یکدیگر قرار داشته باشند، یعنی کاملاَ متضاد هم اند. مثلاَ رنگ های سبز \ سرخ و یا  آبی \ نارنجی. تاثیری پس فروزش یا پستاب زمانی بوجود می آید که گیرنده های رنگ در ذهن ما بیش از حد ترغیب و تحریک شده و احساسش را از دست بدهد.
منبع : مجلۀ سویدنیAllt OM Vetenskap  


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر